چکیده: وقتی صحبت از افت تحصیلی میشود، منظور تکرار پایه تحصیلی در یک دوره و ترک تحصیل پیش از پایان دوره است. به عبارت دیگر افت تحصیلی شامل جنبههای مختلف شکست تحصیلی، چون غیبت مطلق از مدرسه، ترک تحصیل قبل از موعد مقرر، تکرار پایه تحصیلی، نسبت میان سنوات تحصیلی دانشآموز و سالهای مقرر آموزش و کاهش کیفیت تحصیلات میشود. منظور از افت تحصیلی کاهش عملکرد تحصیلی و درسی دانشآموز از سطح رضایتبخش به سطح نامطلوب است. افت تحصیلی یعنی اینکه دانشآموز در هنگام تحصیل بعد از یک دوره موفقیت تحصیلی یا متوسط، بهتدریج ظرفیت یادگیری او کاهش یافته و یا تکرار پایه تحصیلی داشته باشد. بهطورکلی نمرات او نسبت به ماه قبل یا سالهای قبل سیر نزولی محسوس از خود نشان میدهد. افت تحصیلی بهعنوان شاخص اتلاف آموزشی، از نظر مفهوم عام به هرگونه ضعف در سوادآموزی و یا وجود بیسوادی گفته میشود. اما از نظر مفهوم خاص عبارت از محقق نشدن انتظارات آموزشی و شکست در اهداف آموزشی است و نا بسامانی در فرآیند یاددهی - یادگیری را در برمیگیرد. ناکامیهای تحصیلی به شکل گریز از مدرسه، تجدیدی، مردودی و ترک تحصیلی به منصه ظهور میرسد. مقدمه: آموزش و پرورش، زیر بنای توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هر جامعه است. بررسی عوامل مؤثربر پیشرفت وترقی جوامع پیشرفته نشان میدهد که همهٔ این کشورها، آموزش و پرورش توانمند و کارآمدی داشته اند. همچنین در هر نظام آموزشی، عوامل بسیاری با یکدیگر عمل میکنند تا یادگیری و پیشرفت تحصیلی برای دانشآموزان حاصل گردد. هرقسمت از این نظام باید به گونهای آماده شود که دسترسی به بازده مطلوب و اهداف مورد نظر میسر شود، زیرا اگرجزئی از نظام ازکار باز ایستد، کارآیی اجزای دیگرنظام کاهش یافته و صدمه خواهد دید. با در نظر گرفتن و تجزیه و تحلیل درون دادهایی از قبیل متغیرهای فیزیکی، میتوان با آگاهی بیشتری اقدام به برنامهریزی نمود. البته علاوه بر عوامل فیزیکی، متغیرهای زیاد دیگری نیز وجود دارند که فرآیند یادگیری و پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار میدهند که با انجام پژوهش میتوان میزان تأثیر آنها را تشخیص داد. وقتی که نظامهای آموزشی اطلاعات لازم را در چنین زمینههای اساسی در اختیار نداشته باشند، نمی توان عملکرد صحیح را در عرصههای مختلف آموزشی و پرورشی انتظار داشت. افت تحصیلی یکی از موضوعاتی است که شاید همه دانش آموزان در طول سالهای تحصیل خود با آن دست و پنجه نرم کرده باشند. گاهی اوقات افت تحصیلی از عوامل درونی نشات می گیرد و گاهی نیز عوامل محیطی دارد. اقتصاد بیمار ، تدریس بد ، وابستگی به کمکهای آموزشی خارج از مدرسه ، بیماری ، سرخوردگی های اجتماعی و خانوادگی و... از جمله عواملی هستند که هر کدام در افت تحصیلی دانش آموزان نقش بسزایی دارند. چه کسی دچار افت تحصیلی می شود؟ اصطلاح افت تحصیلی در مورد کودک و نوجوانی به کار می رود که به تدریج ظرفیت یادگیری او کاهش یافته است و در آزمون های کلاسی و امتحانات پایانی موفق نمی شوند . افت تحصیلی در بعضی از دانش آموزان به حدی می رسد که تحصیلات خود را نیمه کاره رها می کنند و یا دچار مردودی و تکرار پایه ی تحصیلی می شوند . نارضایتی و نگرانی دانش آموز و خانواده ی او ، تشویش و اضطراب را دامن می زند و همین امر به مرور دانش آموز را دچار کاهش کیفیت تحصیلی می کند . عوامل موثر در افت تحصیلی: ۱- محتوای آموزشی: در کشور ما محتوای کتب درسی توسط دفاتر تحقیق و تالیف کتب درسی به وسیله اساتید متخصص تدوین می شود. سطح ارتباط مولفین کتاب با عوامل درگیر با محتوای کتب معلم و شاگرد ضعیف بوده و نسبت به نیاز دانش آموز و تقاضای معلم بی اطلاع هستند یا حداقل شناخت از نزدیک وجود ندارد. لذا متخصصان به پشتوانه رشته تحصیلی خود به تعیین محتوای درسی پرداخته اند. موضوع های درسی مدون به عنوان منبع اصلی اطلاعاتی در برنامه آموزشی ایجاب می کند که یک سازماندهی منطقی و از پیش تعیین شده داشته باشیم. حتی گام های تدریس باید از پیش تعیین شده باشد تا مجموعه آموزشی بتواند به نحوی موثر و کارآمد به انتقال دانش بپردازد. با توجه به حجم کتب و نامتناسب بودن با درک و فهم دانش آموز و حتی زمان و مکان آموزشی با چالش های جدی روبه رو هستیم. با این شیوه جریان یادگیری به یک جریان مکانیکی مبدل شده. نقاط ضعف این شیوه طرح محتوای کتب درسی عبارتند از: ۱- معلومات تکه تکه شده و مجزا از یکدیگر در قالب دروس مجزا ارائه می شود لذا سریع فراموش می شود و از کاربرد علوم آموخته شده کاسته خواهد شد. ۲- برنامه درسی با موضوع محور ارتباطی با دنیای واقعی دانش آموز ندارد و مسائل و مشکلات و امور زندگی دانش آموز به طور پیوسته در برنامه درسی او گنجانده نشده است. ۳- به توانمندی ها، علایق و نیازها و تجربه های گذشته دانش آموزان توجه کافی مبذول نمی شود. لذا انگیزه های لازم برای یادگیری از آنها را سلب می کند. ۴- محتوای کتب باید با زندگی طبیعی بیگانه نباشد. ۵- درک دانش آموز از محتوا نباید تحت الشعاع کمیت آموزش قرار گیرد. ۶- مهارت های شناختی مورد توجه قرار گیرد. ۷- باتوجه به گسترش دانش بشری و پیداشدن قلمروهای جدید در علم و کثرت موضوع های درسی هماهنگی با طول زمان کلاس، تعداد شاگردان و فضای آموزش ندارد. از طرفی می دانیم: ۱- همه معلمین توان طراحی درسی را ندارند. ۲- همه متخصصین هم آشنایی با تدوین برنامه درسی را ندارند. ۳- برنامه درسی های روییدنی که از تعامل بین معلم و شاگرد به وجود می آید به هدف های اجتماعی تعلیم و تربیت و میراث فرهنگی نمی تواند توجه کافی مبذول کند. ۴- به هدف های مشترک و عام دست نمی یابیم. لذا نیاز داریم: ۱- متخصصین رشته های گوناگون با ادبیات برنامه ریزی آشنا باشند. ۲- مولفین در محل اجرای محتوای درس قرار بگیرند. ۳- به نقد و بررسی محتوا پرداخته شود. ۴- نظرات معلمین، نیازهای دانش آموزان و جامعه و تجزیه و تحلیل بررسی ها را یکپارچه کنند. تصمیم گیری های آگاهانه مبتنی بر روش های روشن بینانه متکی بر اهداف کلی باشد و توان اجرای اهداف رفتاری را نیز داشته باشد. ۵- محتوای دروس با تغییرات علوم، جوامع، علایق و نیازهای یادگیرنده و جامعه متغیر باشد. 2- سطح علمی معلم: معلمی چیزی فراتر از یک تخصص علمی است. معلم باید با زمینه های تربیتی، روانشناسی، برنامه ریزی، طرح درس و شیوه های آموزش آشنا باشد که این امر با یک برنامه ریزی دقیق در سطح دانشگاهی که معلمین بعد از دستیابی به تخصص رشته ای باید در علوم رفتاری دوره ببینند بعد از تسلط کامل به جریان آموزش وارد نشوند. شغل معلمی جای آزمون و خطا نیست. متخصص آگاه و کاردان باید معلم باشد. معلمان در دوره های تربیت معلم برای تدریس و برنامه ریزی آگاهی های لازم را کسب کنند شناخت دائمی با نیازهای دانش آموزان لازمه کار معلمی است. در دنیای امروز نقش حاکمانه معلم که زاییده خبرگی اوست به نقش تسهیل کنندگی و مشاور و راهنمای یادگیرنده تبدیل شده. 3- ناآشنایی با حیطه عاطفی دانش آموزان: در سیستمی که یادگیری براساس علایق و نیازهای فراگیران نیست ایجاد انگیزه تقریباً صفر است و در صورتی که انگیزه و رغبت درونی برای یادگیری لازم است مواجه شدن کودک با مسائل واقعی ایجاد شگفتی، کنجکاوی و محرک درونی برای او می نماید و احتیاج به تشویق و تنبیه و محرک های بیرونی ندارد. در سیستم ما دانش آموزان به کسب دانش و معلومات نائل می شوند اما سطحی و صوری و متکی بر حافظه آنها است در صورتی که یادگیری باید معنادار و پایدار باشد. مهمترین انتظار از سیستم آموزشی تربیت عقلانی است. حال ما تا چه اندازه فرزندانمان را با مسائل واقعی مواجه می کنیم تا تفکر کنند و با عقل و تدبیر خود به حل مسئله بپردازند. موضوع تعلیم و تربیت رشد در بعد عقلانی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی است. ادراک صحیح مطلب، مقایسه نظرات، درک ارتباط میان مطالب، استنتاج، استدلال و ارزیابی تا چه حد در برنامه های آموزشی ما دنبال می شود. مسئولیت پذیری، رعایت حقوق دیگران، ارزشگذاری به کار دیگران و در نظر گرفتن عدالت در بحث تا چه اندازه مدنظر واقع می شود. پس بررسی افت تحصیلی فقط بررسی چرایی آمار مردودی و تجدیدی نیست چه بسا کسانی که مردود می شوند ولی از نظر موضوع تعلیم و تربیت به مرحله رشد رسیده اند و چه بسا سیستم ارزشیابی ما دچار نواقصی است. در سیستم آموزش و پرورش تا چه حد کارایی (انگیزه* تخصص) تقسیم بر (هزینه* زمان) کلاس اندازه گیری می شود. به اقتصاد زمان نظرداشتن باید یکی از اهداف ما باشد. استقلال عقلانی و سرعت در انتقال یادگیری، افزایش بازدهی آموزشی را فراهم می آورد. با چنین تفکراتی هر دانش آموز برنامه آموزشی خاص خود را نیاز دارد. هر دانش آموز باید نقطه شروع و جایگاهی را که در آن قرار دارد شناسایی کند و پیوستن بین مطلب جدید و قدیم برقرار شود و هر شخصی با سطح خود ارزشیابی شود. مهارت های چگونه یادگرفتن و کشف مجهول را باید در اختیار دانش آموزان قرار داد. متاسفانه در شرایط کنونی که با نقصان های مهارتی معلمان روبه رو هستیم مسئولیت واگذاری این زمینه به ایشان دارای محدودیت است. یکی از دلایل ترک بی موقع مدرسه بی ارتباطی محتوا با زندگی و شغل و جامعه آنان است. باید در نظام آموزش و پرورش ظرفیت ایجاد ارتباط زندگی و مدرسه را به وجود آوریم تا از نرخ ترک تحصیل بکاهیم. نجات نظام آموزش و پرورش از حالت خشک و بی روح انتزاعی و بی معنا برای دانش آموزان شاید یک راه اصلی جلوگیری از افت تحصیلی باشد. تطابق کیفیت یادگیری در محیط های آموزشی با یادگیری هایی که در محیط های طبیعی اتفاق می افتد در مدرسه در قالب زنگ ها با یادگیری موضوعی سر و کار داریم، حال آن که در ورای مرزهای مدرسه افراد در بستر زمان به گونه ای جاری و پیوسته بدون تقسیم بندی حوزه ای از دانش زندگی می کنند، باید مشوق پویایی و رفتار خلاق دانش آموزان بود. 4- عوامل مربوط به خود دانش آموز: • عوامل فیزیولوژیکی و جسمی مانند ضعف بینایی و شنوایی و غیره • عوامل ذهنی و روانی مانند میزان هوش و قدرت حافظه و سلامت روانی • نداشتن هدف واقعی و عینی و روشن از تحصیل • عدم انگیزش درونی برای تحصیل و مطالعه • نداشتن اعتماد به نفس کافی • ضعف اراده در تصمیم گیری های تحصیلی و مطالعه و اجرای تصمیمات • عدم برنامه ریزی دقیق از لحاظ زمان و میزان مطالعه روزانه • نداشتن روش مطالعه مناسب برای دروس مختلف • مهارت های مطالعه نادرست 5- عوامل مربوط به خانواده: • اختلاف خانوادگی و خانواده آشفته ، طلاق فیزیکی یا روانی والدین ، وجود نا مادری یا نا پدری و غیره • اختلاف فرزندان با خانواده مانند لجبازی با والدین و اعتراض به جو خانواده • وابسته و متکی نمودن فرزندان به والدین در امور درسی و تکالیف منزل از دوران ابتدایی • تحقیر ، سرزنش و مقایسه نادرست فرزندان با همسالان موفق و در نتیجه پایین آوردن اعتماد به نفس و خود پنداری آنان • تغییرات منفی در خانواده مانند ورشکستگی سیاسی و اقتصادی و اعتیاد و غیره •تغییر در جهت ارتقای سریع و غیر مترقبه سطح اقتصادی یا اجتماعی خانواده و از خود باختگی و غافلگیر شدن فرزندان و انواع انحرافات. دعواهای خانوادگی زن و شوهر و تداوم آنها یکی از عواملی است که بشدت سبب تضعیف روحیه و افت تحصیلی دانش آموزان می شود. از آنجایی که کودکان در چنین لحظاتی زود انرژی و توان خود را از دست می دهند و نمی توانند همزمان با تحصیل بار مشکلات خانوادگی را نیز به دوش بکشند خسته و ناتوان می شوند و اولین آثار خستگی روحی آنها را می توان در کیفیت نمرات درسی آنها مشاهده کرد. والدین نباید در چنین شرایطی از فرزند دانش آموز خود توقع نمرات خوب داشته باشند و به او بگویند این دعواها ربطی به تو ندارد. چنین چیزی غیر ممکن است زیرا فرزندان جزیی از محیط خانواده هستند و هر چیزی چه مثبت چه منفی تاثیرات زیادی روی آنها در محیط خانواده خواهد داشت. این وظیفه والدین است که مراقب روحیه فرزندان دانش آموز خود باشند تا مانع از فرورفتگی شخصیتی آنها شوند و به این ترتیب راه را بر هر نوع زمینه انحرافی که در چنین لحظاتی آینده فرزندان را تهدید می کند ببندند. 6- عوامل مربوط به مدرسه: • گروه همسالان مانند مزاحمت و شوخی های نابجا در کلاس درس • رفتارهای نا مناسب عوامل اجرایی مدرسه مانند مدیر ، معاونین ، دبیران و مشاوران • جو عمومی حاکم بر مدرسه از لحاظ درسی مانند سخت گیری بیش از حد دبیران در دادن نمره به خاطر بالا فرض کردن سطح علمی مدرسه یا همرنگ شدن دانش آموز با سایر دانش آموزان ضعیف با فرض اینکه همه دانش آموزان مدرسه ضعیف هستند. 7- عوامل مربوط به اجتماع: • دوستان نا باب • استفاده نادرست از کلوپ های ورزشی ، بدن سازی ، بیلیارد و غیره • استفاده نادرست از کافی نت ها و گیم نت ها گذراندن وقت زیاد در خیابان ها و خارج از منزل. یکی از عوامل دیگر که سبب افت تحصیلی شدید دانش آموزان می شود معاشرت با افراد ناباب است. فراموش نکنید که دوستان در سرنوشت فرزندان شما نقش خیلی موثری دارند. بکوشید به طور غیر مستقیم کنترلی روی دوستان فرزندان خود داشته باشید و مراقب ارتباطهایی که آنها با دیگران در خارج از محیط خانواده برقرار می کنند باشید. در مدرسه دانش آموزان زیادی با افکار و شخصیت های متفاوت وجود دارند که همگی آنها می توانند تاثیرات مثبت و گاه نامطلوبی روی فرزند شما داشته باشند. طبیعتا شما همیشه نمی توانید همراه فرزند خود باشید ، ولی می توانید به او بیاموزید هر کسی را به دوستی قبول نکند. بکوشید علاوه بر داشتن شناختی از دوستان نزدیک فرزندان خود شناختی نیز از خانواده آنها داشته باشید. 8- اظهارات نامناسب در حضور دانش آموزان: گاهی اوقات یکی از عوامل افت تحصیلی دانش آموزان معلمها هستند. گاهی دیده شده تعدادی از معلمان بعضی اوقات در سر کلاس درس شروع به شکایت از وضع مادی خود می کنند و ناخواسته این پیغام را برای دانش آموزان می فرستند که تحصیل در شرایط امروز جامعه فایده ای ندارد و کسانی که در جستجوی وضع مادی بهتری می گردند باید آینده بهتر را در بازار کار جستجو کنند. باید به خاطر داشت که این تبلیغات سوئ دانش آموزان را منحرف می کند و همین انحراف از تحصیل زمینه ساز افت تحصیلی آنها می شود. مثلا وقتی معلمی به جای تقویت انگیزه دانش آموزان برای ادامه تحصیل و کسب نمرات بهتر به آنها می گوید که پول در بازار ریخته و با گفتن این که ما هم اشتباه کردیم آمدیم معلم شدیم و با شما کله پوک ها سر و کله می زنیم یا اگر رفته بودیم به بازار ، حالا وضع ما بهتر از اینها بود این گونه افکار را در سر کلاس درس مطرح می کنند و مقام معلم را پایین می آورند ، همین پیام در ذهن دانش آموزان تاثیر می گذارد و سبب انحراف ذهنی آنها می شود. به همین ترتیب والدین نیز در افت تحصیلی خیلی نقش دارند. یک حرف می تواند سرنوشت دانش آموزی را عوض کند و سبب دلسردی او از ادامه جدی تحصیلات شود. باید مراقب اظهاراتی که در حضور دانش آموزان درخصوص آینده و فارغ التحصیل شدن می شود بود. بعضی از والدین ناخواسته این طرز فکر را در ذهن فرزندان خود به وجود می آورند که درس خواندن به بیراهه رفتن است. به خاطر داشته باشید از آنجا که فرزندان شما در سن کم تجربگی هستند و از اظهارات اطرافیان نزدیک خود الگوبرداری می کنند نباید در حضور آنها چیزهایی را بیان کرد که تاثیرات منفی بر آنها داشته باشد. 9- غذا و بیماری: بیماری می تواند در افت تحصیلی دانش آموزان نقش داشته باشد. والدین همواره باید مراقب جسم و روح فرزندان خود باشند و به تغذیه آنها در طول سالهای تحصیل بخصوص هنگام امتحانات اهمیت ویژه ای قائل شوند. دانش آموزان باید غذای مناسبی میل کنند تا انرژی مورد نیاز برای یادگیری در سر کلاس درس را داشته باشند. دانش آموزانی که غذای کافی نمی خورند همواره در سر کلاس درس خسته ، افسرده و زودرنج هستند و چیزی یاد نمی گیرند. 10- کشش به سوی غیر همجنس : خیلی از دانش آموزان در فاصله سالهای راهنمایی - دبیرستان دل به عشقهای زودرسی می دهند که سبب انحراف فعالیت های ذهنی آنها از مطالب درسی به احساسات زودگذر می شود. در چنین شرایطی دانش آموزان به جای صرف انرژی خود برای مطالعه دل به احساسات خود و طرف مقابل می دهند و تمام تلاش خود را برای جلب توجه طرف مذکور متمرکز می کنند و از مسیر اصلی منحرف می شوند. باید دانست کمبود عاطفه در دانش آموزان به سرعت خود را نشان می دهد. 11- تکلیف خانه : تکلیف دانش آموزان در منزل فعالیتی هدفدار، تکنیکی و وسیله ای در خدمت یادگیری است لذا نباید آنرا به منزله وسیله ای جهت پر کردن اوقات فارغت دانش آموزان و یا سرگرم کردن آنان تلقی نمود. تکلیف باید با تواناییها و علایق دانش آموزان مطابقت داشته باشد. مدت تکلیف باید متناسب باشد با مدت زمانی که لازم است دانش آموز در منزل صرف امور درسی کند. ولی گهگاه این تناسب رعایت نمی شود. و تکالیف سنگین بر دانش آموزان تحمیل می شود که موجب خستگی و دلسردی می شود. «کرزیک (1966) در یکی از مطا لعاتش از محصلین علل بی میلی شان به انجام تکالیف را جویا شد. آنان عمدتاً این سه مورد را ابراز داشتند: مزاحمتهای درون خانه _ عدم جذابیت تکالیف _ تماشای تلویزیون _ آموزگاران نیز مهمترین علل را به ترتیب عدم علاقه به درس و مدرسه _ زیاد بودن تکالیف و عدم رسیدگی و کنترل اولیاء ذکر کرده اند. » معلم باید در خصوص زمانی که هر دانش آموز برای انجام تکلیف صرف می کند و نیز از علاقه پشتکار، استعداد، سرعت عمل، و... اطلاعات کافی داشته و بر این اساس برای دانش آموز تکلیف تعیین کند. و گاه نیز دانش آموز به دلخواه خود از بین آنها، تکلیف برای خود انتخاب کند. 12-اعتمادبه نفس دردانش آموزان: کمبود اعتماد به نفس در دانش آموزان یکی از عواملی است که دانش آموزان را از تلاش و خودباوری باز می دارد و سبب افت تحصیلی شدید آنها می شود. والدین باید به دانش آموزان خود کمک کنند تا خودشان را باور کنند و بتوانند خلاقیت های تحصیلی خودشان را بروز دهند. ترس از رفوزه شدن یا گرفتن نمرات بد در امتحانات آخر سال یکی از عوامل خطرناکی است که سبب افت تحصیلی شدید دانش آموزان می شود. ترس از شکست ، انرژی دانش آموزان را ضعیف می کند و آنها را به عقب هل می دهد. می شود با صحبت کردن و تعریف خاطراتی از دورانی که خودتان نیز دانش آموز بودید ترس آنها را از امتحانات کاهش دهید. بعضی از دانش آموزان خیلی زودرنج هستند و به همین علت زود به مرز افسردگی می رسند. والدین باید به آنها راه مبارزه با مشکلات را بیاموزند. باید به فرزند دانش آموز خود بیاموزید تمام مشکلاتی که بر سر هر انسانی می آید به خاطر این است که آنها نتوانند خوب پیشرفت کنند و مشکلات نیز همین را می خواهند. به فرزند دانش آموز خود بیاموزید که مقاومت و استقامت را در خود تقویت کند. البته والدین خود باید الگوی مناسبی برای فرزندان باشند. هر گام موثری که شما در راه تقویت اعتماد به نفس فرزندتان بر می دارید زمینه سازی برای پیروزی های تحصیلی آینده آنها خواهد شد. راههای کاهش افت تحصیلی : افت تحصیلی موضوعی غیر قابل حل نیست، اما حل آن هم یکباره و ناگهانی و با شیوههای آنی میسر نیست. برای مقابله با این پدیده، به برنامهریزیهای درازمدت و زیربنایی احتیاج است. برنامههایی که بر اساس واقعیتهای اجتماعی باشند و ضمانت اجرایی به عنوان یکی از اصول برنامهریزی آموزشی را داشته باشند. الف: برنامههای درازمدت یا بنیادی: این برنامهها تدابیر زیربنایی است که یک سیاست کلی را در نظام آموزشی میطلبد. برخی از جزئیات این روشها عبارتند از: 1 - تجدیدنظر در نظام ارزشیابی. 2 - کاهش تعداد دانشآموزان هر کلاس. 3 - ارزیابی هوشی دانشآموزان قبل از دبستان. 4 - فراهم کردن امکانات آموزش و پرورش. ب: برنامههای کوتاه مدت: جزئیات این برنامهها به شرح زیر است: 1 - تهیه به موقع کتابهای درسی و فراهم آوردن وسایل کمک آموزشی. 2 - همکاری نزدیک اولیاء مدرسه و والدین. 3 - ارزیابی عملکرد معلمان و تشویق معلمان کارآمد. 4 - تقویت انگیزههای درونی دانشآموزان. همچنین تغییر در نگرشهای آموزشی معلمان، تغییر در سبکهای مدیریت مدارس، نوآوری در روشهای تدریس، اصلاح فرآیند یاددهی- یادگیری و توجه به مشارکت مردمی میتواند در کاهش مسائل آموزش و پرورش به ویژه افت تحصیلی مثمر ثمر باشد. بهرهگیری از مطالعات تطبیقی یعنی استفاده از تجربیات سایر کشورها نیز در این زمینه میتواند مؤثر باشد. به عنوان مثال در هند راههای زیر را به کار بردهاند: 1 - روشهای مؤثر تدریس عرضه شد. 2 - بازآموزی معلمین آغاز شد. 3 - بین والدین و معلمین رابطه نزدیکتر ایجاد شد. در کشور پاکستان بیشتر روی بازآموزیها تأکید شده و بازآموزی معلمین را سرلوحه کار خود قرار دادهاند و معتقدند که این کار باید شامل آموزش مهارتهای تدریس، بازنگری محتوای دروس و آموزش مهارتهایی باشد که انگیزه دانشآموزان را به درس و تحصیل بیشتر کند. همچنین برای کاهش افت تحصیلی علاوه بر راههای درون سازمانی به راههای برون سازمانی نیز نیاز است. مثلاً کاهش علائق افراد به تحصیلات به ویژ در پسران، بهخاطر نبود بازار کار مناسب و شایسته برای دانشآموختگان است که این مهم عامل جدی در کاهش انگیزش تحصیلی در آنها میشود به طوری که نابرابریهای آموزشی در شهر و روستا و نیز نابرابریهای جنسیتی (دختران در مقابل پسران) در تحصیلات عالیه که در یک دهه اخیر بر عکس چند دهه قبل در نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی کشور ما رخ داده است، به دلیل عدم تطابق نیازهای بازار کار به تخصص فارغالتحصیلان مدارس و دانشآموختگان دانشگاههاست. خسارتهای ناشی از افت تحصیلی: 1 - هزینههای تحمیلشده به دولت که شامل: الف: اتلاف هزینههای جاری اداره مؤسسات آموزشی توسط دولت. ب: اتلاف سرمایهگذاریهای ثابت برای احداث و تجهیز فضاهای آموزشی و پرورشی. 2 - هزینههای تحمیلشده بر خانواده شامل: الف: اتلاف هزینههای مستقیم خانواده مثل پرداخت حق ثبتنام، هزینه لوازمالتحریر. ب: اتلاف هزینههای حمل و نقل، ارتباطات برای رفت و آمد دانشآموزان به مدرسه. 3- خسارتهای وارده به دانشآموزان شکست خورده شامل: الف: هزینه فرصت از دست رفته بر اثر دیرتر راه یافتن به بازار کار. ب: خسارتهای دیگری که بر فرد وارد میشود مثل هزینه واقعی سرخوردگی، احساس حقارت و بیکفایتی و خودپنداری منفی. به نظر میرسد که بعد روانی اجتماعی خسارتها که به دانشآموز و خانواده او وارد میشود، بهمراتب ضربات روانی جدیتری نسبت به بعد مادی خانواده بر فرد تحمیل میکند و متأسفانه جبران زخمهای شکست تحصیلی بهکندی انجام میشود. نقش انگیزش درپیشرفت تحصیلی دانش آموزان ویادگیری آنها : وجوددقت وتوجه ازعوامل مهم درفراگیری مطالب درسی است ودقت وتوجه کم سبب یادگیری ضعیف دردانش آموزان می گردد.بنابراین معلمان ومربیان برای افزایش سطح توجه ودقت دانش آموزان، باتوسل به تدابیروروشهای مختلف،می توانند توجه دانش آموزان رابه مطالب درسی جلب نمایند.درحقیقت معلم بایددرکلاس درس،نقش یک محرک رابازی کند.معنی دار کردن مطالب،پیچیدگی وسهولت یاسختی وآسانی مطالب وگفته ها،رفتارهای معلم ازقبیل نگاه کردن یکسان وهمه رامخاطب قراردادن،کیفیت نوشته های معلم برروی تخته،همه به طورمستقیم توجه ودقت دانش آموزان راتحت تأثیرقرار می دهد.معلم بااستفاده ازتدابیرآموزشی می تواند بعدازایجادتوجه ودقت دردانش آموزان آن رادرسطح مطلوب حفظ نماید.ازسوی دیگرکم یازیادبودن علاقه دانش آموزان نسبت به یادگیری وآموختن موضوعهای مختلف درسی به تجارب آنها دربرخوردبااین موضوع ها ارتباط دارد.تجارب یادگیری دانش آموزان دردرسهای مختلف وقتی به صورت موفقیت ها یا شکست های پی درپی باشد، سبب ایجاد تصوراتی نسبت به تواناییهادررابطه بایادگیری موضوع های مختلف می شودوحتی انگیزه آنهارادررابطه باموضوع های مشابه،تحت تأثیرقرار می دهد.اگردانش آموز معتقد باشدکه درگذشته،دریادگیری مطالب مشابه بامطالب جدید موفق بوده است باعلاقمندی ودقت به مطالب جدیدگوش فراداده وآنها رامی آموزد، اما اگر به این اعتقاد رسیده باشدکه یادگیری مطالب جدید نیزمانند یادگیری مطالب مشابه درگذشته منجر به شکست خواهد شد،نسبت به یادگیری آن مطلب ازخودعلاقه نشان نخواهد داد.این انگیزه های مثبت ومنفی ابتدا مشخص ومحدود به موضوعهای خاص درمدرسه هستند،اما باافزایش تجارب مثبت یامنفی، گسترش می یابند وتا آنجا پیش میروند که تمام دروس رافرامی گیرند. اگر تجارب داتش آموزازمحیط مدرسه خصوصاً درسالهای نخست تحصیلی حاکی از وجودشایستگی ولیاقت درمدرسه باشد،تجارب احساس موفقییت وافزایش اعتماد به نفس درسالهای آتی نیزتکرار خواهد شد.چنین فردی قادرخواهد بود باتکیه براین تجارب موفقیت آمیزدرحین تحصیل آن رابه زندگی واقعی خودتعمیم دهد وبدون تحمل سختی بربحران ها،فشارهاواسترس های شدیددرزندگی غلبه کند.این احساس لیاقت وشایستگی که در مدرسه آموخته می شود،وی راقادرمی سازددرحل مسائل ازروشهای واقع بینانه ای استفاده کند.ازسوی دیگر،تجارب شکست وعدم شایستگی طی سالیان تحصیل درمدرسه دردانش آموزان سبب ایجاد علائمی ازاحساس حقارت وخودکم بینی وپریشانی می شودوبرارتباطات آنها دردنیای خارج ازمدرسه نیز تأثیرمی گذارد. پیشنهادهایی برای برانگیختن وحفظ توجه وعلاقه به یادگیری دردانش آموزان: * معلمین گرامی به دانش آموزان خودنشان دهید که به آنها علاقه دارید وآنها به کلاس شما«تعلق» دارند. اسامی آنان رایادبگیرید. * همکاری میان دانش آموزان رابااستفاده ازانواع شوراهای دانش آموزی(تحصیلی،بهداشتی)تشویق کنید * درصورت لزوم درشیوه کاری خود تغییردهید ومیان ساعات تدریس طولانی وسخت،فرصت استراحت کوتاهی مثلاً یک حرکت ورزشی ساده رافراهم کنید. * برای تشویق روح همکاری،جلساتی برای درمیان گذاشتن مسائل تشکیل دهید. * ارزش یادگیری رابه دانش آموزان گوشزد کنید ومحدودیت ها وزیانهای عدم یادگیری رایادآورشوید. تأثیر مشوق هادرانگیزه: مشوق عاملی است که دستیابی به آن،انگیزه های افرادراارضامی نماید.برای دانش آموزان نمره خوب ورسیدن به پاسخ صحیح یک مسئله هردومشوق به حساب می آیند.درواقع مشوق ها همان تقویت کننده های مثبت بوده وعاملی هستندکه افرادبرای دستیابی به آن کوشش می نمایند. -تقویت کننده های مثبت به چهاردسته تقسیم می شوند: 1-تقویت کننده نخستین:مانند آب وغذاکه درحقیقت نیازهای فیزیولوژیکی موجودزنده را ارضا می کند. 2- تقویت کننده شرطی:مانند پول ، نمره ، مقام ، شغل و ... 3- تقویت کننده اجتماعی:مانند توجه،محبت،تائید،لبخندزدن ونوازش کردن و ... هستند. 4- تقوین کننده شخصی:که به آن انگیزش درونی نیزگفته می شودکه درحقیقت رضایت خاطرحاصل از یادگیری وکسب دانش ازآن موارد می باشد.این انگیزه ها نیازی به تقویت کننده های مشخص خارجی نداشته بلکه فعالیت یادگیری ونتایج حاصل ازآن،خوداثرتقویتی دارند.باتوجه به تقویت کننده های فوق الذکربه معلمین ووالدین توصیه می شود که دردانش آموزان به تدریج اثر انگیزه های بیرونی راکم کرده ومشوق انگیزش درونی باشند تابدین ترتیب دانش آموزان یادگیری رابه خاطر یادگیری وفراگرفتن آموخته های جدیدانجام دهند،نه به خاطرکسب مشوق های مادی وزودگذر. -به معلمین ووالدین گرامی توصیه می شودکه به موارد زیرتوجه کنند: * معلمان ارارائه مطالب کسل کننده واستفاده ازروشهای یکنواخت تاحدامکان خودداری کرده وتنوع درشیوه تدریس رارعایت کنندوازمتکلم وحده بودن پرهیزنمایند. * میزان توجه ودقت شاگردان به معنی داربودن مطالب،تازگی،پیچیدگی وسادگی مطالب نسبت مستقیم دارد،بنابراین،این امرهمراه باتغییردررفتارمعلم حین درس توجه ودقت دانش آموزان راافزایش خواهدداد. * استفاده ازتشویق های کلامی مانند عالی،مرحبا،احسنت پس ازعملکرددرست شاگردان سبب افزایش و تقویت یادگیری می گردد. * والدین ومعلمین ازنمرات دانش آموزان تنها به عنوان وسیله ای برای دادن بازخوردوتوجه هرچه بیشتر آنان به نقاط ضعف وقوت خود ومیزان یادگیری ایشان استفاده کنند،نه بعنوان وسیله ای برای تنبیه. *معلمان مطالب آموزشی بصورت متوالی ازساده به مشکل ارائه دهند تادرابتداشاگردان دریادگیری مطالب ساده موفقیت بدست آورند وانگیزه آنها درکسب یادگیری های بعدی افزایش یابد. * معلمین ازایجادرقابت وهم چشمی دربین دانش آموزان،خودداری ورزند. * معلمین بااستفاده ازمثالها واصطلاحات آشناوساده،زمینه افزایش سرعت یادگیری راایجادکنند. * استفاده ازبحث های گروهی،بازیهای آموزشی،ایفای نقش مراجعه به کتابخانه وجمع آوری اطلاعات و آگاهی ازمیزان پیشرفت خود سبب افزایش علاقه وتوجه دردانش آموزان می گردد. درانتها یادآوری این نکته مهم به نظرمی رسد که ایجاد فضای آزادیادگیری بدون احساس ترس واضطراب ازعدم موفقیت وشکست،تشویق دانش آموزان به اظهارعقایدواندیشه های خودودرنتیجه افزایش حس مسئولیت وقبول توانائیها وشایسته گیهای خودازاموربسیارمهمدرفراگیری سریع تر ومناسب تراست. نتیجهگیری: مسأله افت تحصیلی به عنوان قدیمیترین و بحثانگیزترین مسأله آموزش و پرورش ایران در دهههای اخیر بوده است که فاصله بین وضعیت علمی موجود فراگیران با وضعیت مورد انتظار آنها از حد معقول و مقبول آن فراتر رفته است و منجر به خسارتهای اقتصادی، روانی و اجتماعی شده است. تحقیقات انجامشده نشان میدهد در کشور ما شکست تحصیلی زیاد و پرحجم بوده و از همان سال اول ابتدایی گریبانگیر برخی از دانشآموزان میشود. تحلیلهای آماری نشان میدهند که این پدیده در ایران نیز همانند سایر جوامع گزینشی بوده و همه طبقات به یک نسبت با آن مواجه نیستند. این امر در مناطق محروم و روستایی و در میان حاشیهنشینان شهرها بسیار عمیقتر است. متأسفانه گهگاه در ارائه آمار و ارقام، دقت لازم صورت نمیگیرد تا میزان و حجم واقعی معضلات آموزشی و فرهنگی مشخص شود. وقتی در مواردی مانند مسأله بیسوادی آمار متفاوتی از 22 تا 32 درصد ارائه میشود، چگونه انتظار داریم برنامهریزی درستی در این مورد صورت گیرد؟ متأسفانه بدتر از این، در بحث افت تحصیلی پاک کردن صورت مسأله، به جای حل مسأله در بحث افت تحصیلی قابل تأمل است. یعنی به جای مردودی و تجدیدی، اجازه تکرار امتحان در نوبتهای متوالی را به معنی کاهش افت تحصیلی بیان میکنند. شناخت علل فردی، اجتماعی از یک طرف و علل ساختاری و آموزشی نظام تعلیم و تربیت از طرف دیگر مسائل را پیچیدهتر کرده است. بدین منظور برای کاهش افت تحصیلی میتوان از تغییر و نوآوری آموزش در عرصه تربیت هنر، نظام ارزشیابی، روشهای تدریس، مشارکت اولیاء، و سبکهای مدیریت مدارس استفاده کرد. آنچه باید در هر نظام تعلیم و تربیت و ملحوظ باشد، تربیت شهروندان سازگار، ساختن و پرداختن شخصیتهای سالم، انتقال علوم و معارفی است که ابعاد وجود مختلف جهان هستی را می شناساند. پر واضح است که انتقال علوم و معارف تنها نقش ابزار و مقدمه دارند نه هدف. لکن متأسفانه آنچه در نظام آموزشی ما به عنوان هدف اصلی قلمداد می شود تنها انتقال دانش و معارف موجود در کتابهاست! |
سلام من مایلم که با سایت شما تبادل لینک داشته باشم و سایت شمارو توی سایت خودم تبلیغ کنم . همون طور هم شما سایت منو توی سایت خودتون تبلیغ کنین.
اگه مایلید پیام بدین (بهتره از طریق نظرات سایتم باشه)تا ارتباطمون با هم رو شروع کنیم.
آدرس سایتم:
www.pcschools.ir